ّ
لوکس بلاگ
موضوعات آخرین نظرات بچه ها آخرین نطرات![]() پاسخ:سلام عزیزم عاشقان ماه، ملکه هفت روزه، ملکه کی ، نقاشی مهتاب روی ابرها. ملکه اهنین - 1400/6/2 ![]() پاسخ:ممنون از شما - 1400/6/2 ![]() حتما ی خبر از خودت بهم بده عزیزم پاسخ:سلام عزیزم قربون خانمی خوبم زیاد دیگه به وبلاگ سر نمی زنم مثل خونۀ ارواج شده فدات خانمی هستم سرم شلوغه کتابامه - 1400/5/17 ![]() به نظر منم این سریال دوست داشتنی خیلی خوبه من همه ی قسمت هاش رو در شبکه ی ۵ نگاه میکنم حتی شده تا نصفه شب بیدار میمونم تا ببینم و هر شب لحظه شماری میکنم ساعت ۱۱ بشه (یعنی در این حد فیلمش رو دوست دارم) ممنون ازکارگردان و بازیگران و تهیه کننده ی این فیلم. بهراد ایمانی ۱۲ ساله از تهران پاسخ:سلام اقا بهراد خوشحالم دوستش داری و ممنون از نظرت - 1400/5/4 ![]() من به تازگی دوباره زایمان کردم این یکی هم پسره مشغول اینم خخخخخ پاسخ:سلام نرگس جان ای جانم مبارک باشه به سلامتی. من که کلا از فاز سریال فعلا بیرون اومدم . یه مدت رفتم سراغ کتاب و یه مدت سراغ سریال باقی ملل. خوشحال شدم عزیزم. قدمش با روزی و با برکت - 1400/3/25 ![]() پاسخ: دقیقا همینه. داستان پررنگی که نداشت همین دو تا پسر بچه داستان رو کشوندن تا پایان. من که تا بهم رسیدن ذوقم پرید. اما بازم به عشق شخصیت اصلی ادامه دادم. ممنون از نظرت - 1400/3/10 ![]() سریال موشو دیدی؟رکورد لایک رو در پرومویز شکونده من که بشدت خوشم اومد عالی بودو کلا پشم ریزان حتما ببینش اگه ندیدی منظر نقدت هستم پاسخ:سلام نرگس گلی کجایی دختر دلم برات تنگ شده بود. نه ندیدم خیلی وقته اصلا سراغ سریال نیومدم. اخرین سریالی که دیدم بریجرتون ها بود که دوست داشتم حالا دارم کتاب می خونم. باشه دیدم حتما ممنون از محبتت . - 1400/3/8 ![]() تمام و کمال موافقم...در کل برای اوقات فراقت خوبه ولی با توجه ب نمرش انتظار بیشتری داشتم پاسخ:وای اقا سید شمایید؟ چقدر خوشحال شدم از نظرتون. کجایید ؟ چه می کنید؟ خیلی وقته خبری ازتون نداشتیم. خوشحالم هنوز تو این حیطه هستید. من که خیلی وقته از کره اومدم بیرون رفتم سراغ کشورهای دیگه. تو این مدت کلی اتفاق افتاد و همه چی تغیر کرد. وای یه لحظه پیغامتون رو دیدم یاد گذشته ها افتادم. بله سریال خوبی بود. من با پایانش مشکل داشتم و مقدمه چینی زیادش. ممنون از نظرتون - 1400/2/25 ![]() پاسخ: من خودم ندیدم اما از من میشنوی اگه مطرح نیست و کمتر کسی سریال رو دیده ریسک نکن. اگر هم میخوای ببینی دو سه قسمت اول باید اگه راضی بودی بقیه اش رو بگیر من اولین سریالی که از بوگوم یادمه یه سریال جنگی بود که به عنوان برادر شخصیت اصلی بازی کرده بود فکر کنم ماسک بود - 1399/12/27![]() پاسخ: بذار یه تیتر می زنم اضافه می کنم کاری نداره - 1399/12/25 |
سلام به روی ماه همگیتون ..واقعا نمیخواستم بیام ولی مثل اعتیادم به سریال کره ای ..به اینجا اومدن وحرفیدن راجع به سریالها هم معتاد شدم مخصوصا که عادت کردم وقتی سریال میبینم نکات مهم رو نت برداری کنم ..نکته هام میمونه بیات میشه .. بونگ سون قدرتمند .. هفته ی پیش واقعا ناراحت بودم که چرا نتونستم این سریال رو شروع کنم ..مخصوصا با وجود هر سه بازیگر اصلی سریال که به شدت مورد علاقه ام هستن ..خلاصه که به زور وقت پیدا کردم ودیدم .. آخ خدا ..بونگ سون چه جیگری شده ..ناز وعشوه میاد میخوام یه لقمه ی چپش کنم ..اصلا من که زنم میبینمش دلم ضعف میره چه برسه به مردها .. یه خلاصه درحد سه قسمتی که دیدم .. بونگ سون با یه پیشینه ی طولانی ..زنی قدرتمند از خونواده ایه که از قدیم الایام زنان قوی داشتن ..اما سوءاستفاده از این قدرت یه وقتهایی براشون دردسر داشته مثلا مادر بونگ سون که قبلا وزنه بردار بوده وپول زور از این واون میگرفته یه روزی به خودش میاد ومیبینه که کل انرژیش رو از دست داده ..حالا برحسب تصادف سر راه صاحب یکی از شرکت های بازیهای کامپیوتری که مدام تهدید میشده قرار میگیره وصاحب شرکت قدرت بونگ سون رو میبینه وخوشش میاد .. خلاصه که بونگ سون به هوای رویای دیرینه اش یعنی ساخت یه بازی کامپیوتری قبول میکنه بادیگارد رئیس بشه ..از طرف دیگه بونگ سون یه عمره عاشق دوست دوران کودکیش گوک دو که یه پلیس فوق العاده با اخلاقه هست ..که خود اقا پلیسه هم یه یوجا چینگوی دیگه داره ..وفقط بوک سون رو به چشم دوست قدیمیش میبینه .. حالا داستان با قتل هایی که تو محل زندگی بونگ سون شروع شده جلو میره مخصوصا که گوک دو هم مامور این پرونده است وبونگ سون بازهم برحسب تصادف صدای متهم رومیشنوه درسته که در اصل این مدل سریال صرفا محض سرگرمیه وکاملا تخیلی به حساب میاد ..ولی من جون میدم برای دیدن همچین سریالهایی ..همچین رنگی رنگی ..پروانه ای ..بامزه ..از این بامزه بودن سریال هرچی بگم کم گفتم .. یه جالبی ای که داره مثلا نشون میده هیونگ شیک اینجا مشکل اخلاقی داره واز دوگ کو خوشش میاد .دراصل میخواد بونگ سون رو پیش خودش نگه داره ..وای یه صحنه بود جلوی بونگ سون به پلیسه میگه تو هم خواستی میتونی شب اینجا بخوابی .. یعنی من اینقدر سر این صحنه خندیدم که دل درد گرفتم ..کلا خیلی خنده دار بوده تا اینجا ..بونگ سون میزنه بقیه رو لت وپار میکنه بعد با ناز وادا میگه - اومو اومو اوتو کاجی .. بازیگرها یکی از یکی کیوت تر ..جیسو هم عالی ظاهر شده ..یه پلیس خیلی سخت ومحکم وقانون مند ..اصلا فکر نمیکردم به این نقش بیاد ..هیونگ شیک هم که اینقدر سر هوارانگ تعریفش رو کردم دیگه همه میدونن چقدر از بازی این جزقله بچه خوشم میاد .. حالا به شخصه براساس این ایده دوست دارم چند تا ایده رو تو داستان ببینم ..هرچند که نویسنده دم دستم نیست اما با شما که می تونم درد ودل کرد .. یادتونه یه فیلم سینمایی بود مرده قوی بود یه زن قوی هم بود فکر کنم هنکاک ویل اسمیت بود ..کلی خرابی به بار اوردن اخر سر نشون داد این دوتا زوج بودن .. یه همچین صحنه ای دوست دارم تو سریال باشه ونبرد زن قوی ومرد قوی رو ببینم .. یه چیز دیگه دوست دارم بونگ سون الان نه ولی اواخر داستان قدرتش رو از دست بده ویه زن عادی بشه ..ببینم مردهای زندگیش چه جوری ازش مراقبت میکنن .. میدونید جالبی داستان چیه ..درعمل بونگ سون صد درصد از مردهای اطرافش قوی تره ..ولی وقتی پای خطر به میون میاد وترس از قاتلی که نصفه شبها دخترها رو میکشه یا میدزده هم دوک گو هم رئیس میخوان ازش مراقبت کنن ..اون قسمتی که خودش بادیگارده ریسه ..بعد دوک گو براش بادیگارد گرفته ..جالب بود یا قسمتیهایی که جیسو رو نورانی نشون میدن خلاصه که از سکانس اول سریال تا اخر قسمت سوم لبخند رو لبم بود .. من یکم سر این سریال پیاز داغش رو زیاد کردم .خودتون میدونید عملا فن این مدل سریالهام ..که تو اون یک ساعتی که سریال رو میبینم فکرم ازاد بشه ..خستگیم در بره ..لحظه های خوبی رو هم بگذرونم ..نه اینکه فکرم درگیر سریال بشه ومشکلی روی مشکلات خودم باشه .. وویس .. بسیار عالی داره جلو میره ..هرچند که یه وقتهایی خیلی هندی بازی داره ..اینها رو میخواستم هفته ی قبل بذارم یادم رفت .. مثلا قسمتی که قاتل اومده بود سراغ پسر جونگ هیوک ..چه مدلش بود ..؟یعنی کشتن یه بچه اینقدر سخته ..رسما وقت کشی میکرد ..اولش فکر کردم قاتله اومده مثلا جونگ هیوک رو بترسونه که بچه ات رو میخوایم بکشیم ..اما بعد که دیدم قاتله با بقیه درگیر شد حس وحالم رفت ..این قسمت های جستجو وگشتن وکتک کاریهاش یکم زیادیه ..اما عملا داستان خیلی خوب داره جلو میره .. یادتونه خودم رو کشتم گفتم بابا به خدا قاتل سریال مدافع بازیگر خوبی برای این نقش نیست ..خود بازیگر خوبه اما این بازیگر مال این نقش نیست ..جذاب نیست ..قاتل جذاب میخوام ..بفرمایید شاهد از غیب رسید ..یه بازیگر معمولی که تو سریال پسر بد وکافه پرنس اونقدرها هم پررنگ ظاهر نشده بود اینجا به چه خوبی میتونه نقش یه قاتل جذاب ..شیک ..مرتب ..وجنتلمن رو بازی کنه .. یعنی از لحظه به لحظه ی بازی این اقا لذت میبرم ..خودمونیم دیگه قاتل که نمیشه لوس باشه وبترسه وبلرزه ..البته به هوادارن مدافع برنخوره .. با اینکه دوازده قسمت از وویس گذشته اما همچنان روند به شدت خوبی داره ..اصلا از هیجانش کم نشده وهربار با ایده های جدیدی که داره بیننده رو سوپرایز میکنه .. مثلا قسمتی که داروهای ممنوعه رو روی بی خانمان ها امتحان میکردن ..اینکه اصلا زن جونگ هیوک کی بوده وچرا به قتل رسیده ..خوبه که عاشقانه نداره ..واقعا یه نکته ی مثبت سریاله ..اصلا نمیتونم عاشقانه ای بین این زن سرد وجانگ هیوک تجسم کنم .. فردا با تو .. وای که چقدر این پسر قشنگ بازی میکنه ..با اینکه سریال خیلی خیلی خیلی ننر بازی داره ..وگوسونی (گلم )گفتن پسره به مارین ولوس بازی های مارین بی نهایته اما شدیدا از دیدنش لذت میبرم ..فقط ای کاش فضاش روشن تر بود .. یادتونه یه قسمت اجوشیه داشت راجع به دخترش حرف میزد که شوهرش دادم والان سه تا بچه داره ..همونجا میخواستم بگم نکنه این ادم بابای دختره است که از اول پسره رو به سمت دختره سوق داد ..به هرحال این معمای سفر در زمان رو دوست دارم .. خوبیش اینه که هربار یه مشکلی سر راه پسره هست که تا میاد این رو درست کنه یه مشکل دیگه دراینده درست میشه ..قسمتهایی هم که برای اشتی کردن با مارین میرفت وبراش غذا وگل میاورد خیلی قشنگ بود ..یا قسمتی که دوست مارین روکه پشت سرش اراجیف بهم بافته بود دعوت کرده بود که بزنه با خاک کوچه یکسانش کنه ..خیلی خوبه حتما ادامه اش میدم .. راجع به رئیس درونگرا .. اوضاع تقریبا اروم بود ..یه تیکه ی قشنگی که داشت ..عذرخواهی هوان گی از پدر رویوون بود که مدام ازش عذرخواهی میکرد پدره از ناراحتی زیاد با دسته گل میزنتش ..خیلی تاثیر گذار بود ..یا حتی قسمتی که پدر رویون با یه پیت بنزین اومد شرکت ..پسره تا دیدش با همون فنجون هایی که تو دستش بود زانو زد اب جوش ریخت رو دستش .. خوبی دیگه ی سریال این بود که ریس یه دفعه ای تغیر نکرد ..بلکه کم کم داره تغیرهای رئیس رو نشون میده ..سریالیه که به نظرم این اواخر خیلی بهتر از اوایلش شده ..عاشقانه اش هم خوبه .. واقعا حیف این سریال که ریتینگش اینقدر پایینه .. همین دیگه ..گزارشم تمومید اونهایی که سریالهای درحال پخش هفته ی پیش رو دیدن نظر بذارن ..ممنون ازهمه ی همراهی ها .. نظرات هم مونده میرم بچه ها رو برسونم مدرسه برمیگردم جواب میدم برای اطلاع از اخرین نقدها ومطالب جالب کانالهای تلگرام در کانال نقد کره عضو شوید .. تعداد بازدید از این مطلب: 244
سلام ..گزارش هفتگی امروز شامل سریالهای هوارانگ .. مدافع ..وویس ...رئیس درونگرا وخلاصه ی سریال چینی ملکه ی جذب هست .. این هفته روند سریالها معمولی بود وتقریبا..به جز سریالی که در پس زمینه شروع کردم حرفی برای گفتن نداشتم..اما برای هرکدوم درحد دو سه خط برای خالی نبودن عریضه نوشتم .. وویس ووی هرچی بگم کم گفتم ..چقدر این سریال راحت متونه منو اقناع کنه ..چقدر صحنه ی مرگ زن خوب دراومده بود یاد فیلم هفت گناه کبیره ی براد پیت افتادم ..که قبلا یه کوچولو راجع بهش صحبت کرده بودم .. فقط امیدوارم درانتهای داستان یه توضیح منطقی کامل برای قاتل داده بشه ..اینکه کی هست وچجوریه که تو همه ی پرونده های ادم ربایی که به گروه گلدن تایم داده میشه دست داره ..مگه میشه ..تو همه ی پروند ه ها اخه ..؟؟ اینکه به زن گفت من بهت شانس دوباره دادم ..خب این شخص کی میتونه باشه که از گنده لات هایی که جونگ هیوک دخلشون رو اورده بیشتر میدونه .. وبازهم مشکل اون گوی مسخره .. مدافع خیلی خیلی خیلی بهتر شد ..اعتراف میکنم مسائلی رو شد که ذهنیتم رو پنجاه درصد تغیر داد ..اما متاسفانه نویسنده خیلی اشکالات کوچیک جدای از معمای سریال داره ..انگار دیلی داره ..تاخیر درتوضیح مسائل .. مثلا مین هو رو اول سریال چه جوری به بیننده شناسوند ؟..اینکه یه ادم مشکل داره که زنه رو با چوب گلف کشت ..خب این ادم نباید حداقل تو این چند ماه چند نمونه دیگه از خشمش رو نشون میداد ..بالاخره ادمیه که کنترل خشم نداره نمیتونه مثل یه ادم معمولی زندگی کنه ..تازه نویسنده بعد از هفت قسمت یادش افتاد این هفته معشوقه ی سابق رو بکشه که داستان مثلا رئال تر بشه .. درسته که عاشق زن برادرش بوده وپسرش هم پسر خودشه ..اما خداوکیلی کدوم بچه ایه که پدرش رو نشناسه ..(درراستای تجربه ی شخصی خودم که هفته ی پیش گفتم عرض میکنم ..)بالاخره یه جا باید نشون میداد که این بچه بگه تو بابای من نیستی ..باهاش غریبگی کنه ..گیرم ظاهر همون باشه ..اغوش ولمس وبوی بدن پدرش رو نمیشناسه ..؟ مورد دوم ناراحتی زن برادر مین هو هست ..خیلی خیلی خیلی زودتر توقع داشتم که این زن به خاطر قاتل بودن مین هو گریه زاری کنه ..عملا این چند وقته زنه خوش وخندان زندگیش رو زیر سایه ی یه قاتل گذرونده ..من حتی توقع داشتم چمدونش رو ببنده ودر بره .. مورد سوم بازهم الت قطاله ..عجیبه برام چرا همون چاقوی اول رو دست دادستان ندادن ..یه چاقو دیگه گیر اورده که چی بشه ..دیگه همه میدونن اثر چاقوها با هم فرق میکنه وهرکدوم یه نوع زخم به جای میذاره .. راستی مگه معاون مین هو نرفت دنبال اون بچه دزده هم بندی دادستان ..چرا نکشتش ..؟چرا خبری به مین هو نداد اما چند تا موردی که تو سریال دوست دارم ..محیط زندان وادمهای اطراف دادستان ..از هم بندی هاش چقدر خوشم میاد عاشق دکتره شده بودن اینقدر خندیدم ..یا مسخره بازی درمیارن ..یا مثلا پسره به اون یکی میگه قیافه ات شبیه سگه ..بعد این یکی پای خونواده رو میکشه وسط که یعنی بابای من سگه ..مادرم سگه .. اون اجوشی باحاله هم خیلی بانمکه ..چیزهایی که مین هو میخواست رو تو کاغذ نوشته بود گذاشته بود تو جیبش .. جی سونگ هم که گفتن نداره ..چه کرده ..یعنی به شدت با ری اکشن هاش رابطه برقرار میکنم ..به قدری که وقتی هایون رو میخواد قلبم فشرده میشه ..خدا نکنه همچین بلایی سرکسی بیاد .. خب راجع به انتهای قسمت اخر این هفته ..نویسنده رسما به داستان هیجان داد ولی عقلانی نبود ..وقتی دادستان مین هو رو از قبل تو خونه اش دیده هرچقدر هم که خیال مین هو راحته این ادم فراموشی داره بازهم چرا باید خودش شخصا تا زندان بره تا دادستان رو بکشه ماشالله هم که چقدر روابطشون قویه ..بره تو همون زندان وهمون سلول ...اینا جز این زندان زندان دیگه ای ندارن .. میگم نویسنده برای بارور کردن ایده اش ابر وباد ومه خورشید رو کنار هم جمع میکنه نگید نه .. اصلا اینکه اینقدرادم داره وکله گنده است ..خب یکی رو اجیر کنه تو غذاش دارو بریزه یا نصفه شب خفه اش کنه کاری نداره که .. هوارانگ .. واقعا عالی بود ..یعنی به این نتیجه رسیدم هوارانگ بدون عاشقانه میتونه خیلی عالی باشه ..ومن یه نفر از دیدنش لذت ببرم .. مرگ وی.. وی نازنین واقعا دردناک بود ..قسمتی هم که ملکه میفهمه سوون وو دراصل کیه ومیتونه تاج وتخت رو بگیره هم خیلی قشنگ دراومده بود ..خوشم اومد که همه دارن بسیج میشن ملکه رو از سر راه بردارن ..فکر کنم اخرش هم خودش بیفته بمیره همه رو راحت کنه ..نمیدونم انتهای داستان قراره چی بشه ..چونا واقعا به جایگاهش برسه ..یا برعکس سوون وو پادشاه بشه .. فقط چند تا مطلب .. اول اینکه اینها از خونه ی بانگ شیل دزدی کردن با اون شرایط چرا اصلا عصبانی شدن وزیر رو نشون نداد ..حواشیش رو هم نشون نداد .. دوم اینکه ای کاش از اول اصلا حرفی از اصلیت سوون وو زده نمیشد ..یعنی بیننده دراین حد میدونست که سوون وو یه ادم بی کس وکاره ..قسمت هایی که اشاره میشد که این ادم مهمه ..به نظرم اگر نبود بهتر بود ..فکرشو کنید الان با دیدن این قسمت که مرد معلول به سوون وو میگه من پدرتم وملکه میفهمه جایگاه پسرش درخطره چه شوکی به بیننده میداد ..من بودم اصلا نمیذاشتم بیننده یه ریزه هم شک کنه ..ایده ی خوبی بود که میشد از نهایت پتانسیلش استفاده کرد .. آرو هم پدرصلواتی چقدر با این دم وتشکیلات خوجل شده کاش فقط صداش اینقدر قرتاسی نبود شاهزاده ...وای خدا این دختر رو میبینم میخوام با همین دستهای خودم خفه اش کنم .. ..مثلا میخواد قوی به نظر بیاد ولی من حالم بهم میخوره میبینمش ..کاش یکم حداقل خوشگل بود ..اقا از دستم شاکی نشید ..وی اینقدری که این شاهزاده به سوون وو میاد ارو به سون وو نمیاد رئیس درونگرا .. واقع گرایانه بخوام بگم ..خیلی این دوقسمت ساده بود اصلا من رو راضی نگه نداشت ..بازی هایی که با بچه های پرورشگاه داشتن ..صحبت هاشون ..عملا یه روند فوق معمولی داره .. یا مثلا افکار رئیس ..اما عاشقانه هاش خوبه .. مثل اون قسمتی که دختره رو کول رئیس رفته بود کیفشو بیاره ..یا دوستی بین رئیس ودوستش ..اخر قسمت هشت هم که ...؟؟ به شدت منتظر قسمت بعدی هستم .. ملکه جذب .. خب سریال ملکه ی جذب رو هفته ی پیش شروع کردم ..ترکیبی از بازیگر زن سریال عاشقانه ی بی رحم وفنگ تنگ سریال رئیس ومن ..البته هردو با نقش هایی متفاوت ..ویه اقای بسیار بسیار قد بلند وخوش صورت وجذاب .. داستان بسیار کلیشه ایه ..یه جورهایی منو یاد بابا لنگ دراز میندازه ..از طرف دیگه دختر فقیر وپسر پولدار وبازهم محیط اداری وبارور شدن یه دختر جزء شیانگ ..یه کارمند جزئه که تو فروشگاه بزرگشون مثل یه اچار فرانسه کار میکنه یه بار اینجا یه بار اونجا ..ارزوش اینه که به انگلستان بره ودرس بخونه وبرای خودش کسی بشه وشدیدا هم سعی میکنه یه کارمند خوب باشه .. تو این بین یه سفر به انگلستان داره واونجا با تام اشنا میشه ..یه بچه مایه دار که معلوم نیست داره چه غلطی میکنه وهمه اش ول میگرده ..خلاصه نصف روز باهم خوش میگذرونن وازهم جدا میشن ..دختره به تایوان برمیگرده ..اما تو شب کریسمس دو تا اتفاق براش میوفته ..اول اینکه با پسر کوچیکه ی فروشگاه خودشون زی اشنا میشه وایده های خوبی بهش راجع به کارناوالی که قراره راه بیفته میده ..وبه صورت تصادفی اگهی اجاره ی خونه ی تام رو میبینه ..البته نمیدونه خونه ی تامه ودرخواست اجاره رو سند میکنه ..تام هم درخواست رو میبینه ومیگه چه دنیای کوچیکی ..قبول میکنه که دختر مستاجرش باشه .. ولی ازاونجایی که رفتن شیانگ به انگلستان به خاطر کارش منتفی میشه این دو نفربازهم درتماس باقی می مونن وتام دورادور به شیانگ کمک میکنه ..یه جورهایی مثل نامه نگاری های جودی ابوت ..اما اصلا درحد واندازه ی اون نیست از طرف دیگه زی که عاشق یه مدلینگ به خاطر عصبانیت وجدایی از دختره وبرحسب تصادف پای شیانگ به زندگیش باز میشه وبا شیانگ دوست میشه ..وتام به تایوان برمیگرده .. داستان به شدت کلیشه ای وحوصله بره ..قسمت های چهل دقیقه ای داره ..که زود تموم میشه ولی خیلی کشش میدن ..الان قسمت دهم هستم ..تا قسمت پنجم که عملا هیچ جذابیت خاصی برام نداشت تا اینکه تام رسید وکم کم روند سریال برام جالب شد ....دوستی بین تام وشیانگ رو خیلی دوست دارم ..باهم کیف میکنن ..حرف میزنن .. نقش دوم مرد هم که میخواست به دختر مدله پیشنهاد ازدواج بده با رد شدن پیشنهادش به جای دختر اصلیه به شیانگ پیشنهاد ازدواج داد مثل همیشه کیس تصادفی داریم و..کت بندازن رو دوش دختره ..اما جالبیش نقش دوم مرد ومدله هستن ..که علارغم دوست داشتن همدیگه اما هردو مغرورن مخصوصا دختر مدله نمیخواد از دنیای مدلینگ خداحافظی کنه پیشنهاد ازدواج پسره رو رد کرد .. من دفعه ی اولی که پوستر سریال رو دیدم از پسر دومیه خوشم نیومد ..مخصوصا که نمیشناختمش ..اما خیلی جذابه ..وخیلی هم به نقشش میخوره .. به هرحال تا اینجای کار نه خیلی بدم اومده که رهاش کنم نه خیلی هیجان انچنانی دارم .. *** پروژه ی بعدی من سریال تایوانی پشت لبخند تو .. به شدت منتظر این سریال میباشیم .. تعداد بازدید از این مطلب: 314
|
درباره نقد کره بهترین سریال های کره ای
آرشیو مطالب مطالب پر بازدید |